یادم است زمانی که حدودا پنج سالم بود از مادربزرگم درباره سوراغ پرسیدم .او برایم شرح داد که از سالها پیش مردم اینجا با نوعی ماهی (به گویش بندری ماهی مُمَغ)، نمک و خاکی سرخ بهنام گِلک که از هرمز میآورند، طی فرایندی این چاشنی خوراکی را میسازند. ما از کودکی طعم سوراغ را می دانستیم، گلک وانواع خاکهای رنگی را نیز میشناختیم، کسی از جایی دیگر اینها را به ما نیاموخته.بماند که این خاکها حالا عنصری شده برای خلق آثار هنری، البته این بسیار خوب و راضی کننده است.
هنرمحیطی (Environment Art) و هنرخاک و زمین (Earth Art & Land Art) ازسالهای دهه 60 میلادی از اروپا پا گرفتند و فرزند مادری هستند بنام پست مدرنسیم نه فرد یا گروهی خاص.
هیچ چیز عمومی به خصوص هنر و گرایشهای مختلف آن نباید در انحصار هیچ شخص خاصی باشد و البته نیست و کسی که اینگونه پندارد در اشتباه است، همانگونه که ما نیز نباید بگوییم هرمز و هرمزگان از آن ما و مردم بومی منطقه است و کسی از جایی دیگر نباید بیاید و فعالیت کند. همه مردم جامعه حتی عامیترین آنها از هنر سهم دارند و به نوعی با آن درگیرند.
از دو سال پیش که احمد نادعلیان به بندرعباس آمد، اتفاقات خوبی افتاد و کسی هم نباید و نمیتواند منکر آن باشد اما چرا ارتباط بین ایشان و هنرمندان هرمزگان که میتوانست خوب و منطقی باقی بماند، نماند؟
این جای قضیه سوال برانگیز است و این سوال را قطعا هنرمندان بندری نباید پاسخ دهند. هنرمندان جوان هرمزگانی مورچههای کارگر هیچ ملکه مادری نیستند. گویا همین مساله موجب رنجش گردیده بود. آنها مستقل فکر میکنند و مستقل هم عمل میکنند و این دلیل خوبی برای دلخوری نیست.
دنباله موضعگیریها و بحثهای اخیر پیرامون نارضایتی مردم و مسئولین جزیره هرمز از انجام پروژه فرش خاکی و استفاده از خاکهای جزیره، باید یادآور شد که فرش خاکی در آن ایام بیشترین گردشگر را در تاریخ هرمز جهت بازدید به این جزیره جلب کرده است. که این خود موجب خشنودی مردم، رانندگان، اتحادیه قایقداران و مسئولین این جزیره بوده است و اگر مقدار کمی از خاکهای رنگی فدای معرفی فرهنگ منطقه و خلیج فارس به دنیا شود، هیچ جای نگرانی ندارد. که این در برابر چیزی که از سالها پیش میبردهاند بسیار اندک است.
خاکهای فرش ما از طبیعت جدا نشد که به آن باز نگردد، درهمان جزیره باقی مانده. فقط محلشان تغییر کرده، کمی نیز با هم ترکیب شدهاند که این حادثهای هولناک نیست.
اینطور نیست که هنرمندان هرمزگانی تازه از راه رسیده و مشغول هنر محیطی گشتهاند، که پیشینه چند سال هنر تجسمی را پشت سر دارند و اینقدرها بیتجربه نیستند که...
نمیدانم چرا رکورد شکنی فرش خاکی باید رویکردی انحرافی تلقی گردد؟ اصلا کجای این مقوله به انحراف میرود؟ اگر اینطور باشد، پس وجود کتاب رکوردهای جهانی گینس (Guinness) نیز خودش نوعی انحراف است و جای بحث دارد.
بحث رکوردشکنی در ابعاد و کمیت را نباید با خلاقیت و ابداع در نوع ارائه اثر با هم آمیخت. این درست، رکوردشکنی شامل چیزی و اثری میگردد که سابقا در زمانی و مکانی غیر توسط دیگری ساخته شده باشد و حضور خلاقیت و هنر ناب در این نوع ارائه شاید کمی کمرنگ باشد.
این در صورتی صحیح است که همه عناصر پدید آورنده موضوع و یا نوع ارائه همان باشد که سابقا بوده، فقط کمی بیشتر و با کمیتی بزرگتر خودنمایی کند. اما درباره فرش خاکی خلیج فار موضوع فراتر میرود چرا که حضور هنر خلاق نیز به عینه مشهود و مقبول خاص و عام است، چه در قالب چه در محتوا.
با این حال به یک اثر هنری خلاقانه که ریشه در پیشینه مردمی کهن دارد، هم باید اجازه داد که قد راست کرده و دیده شود. نباید از آن انتظار داشت که خود را محروم و مخفی کند، آنهم در دورهای که برای اثری هنری به اندازه یک بند انگشت نیز در رسانه تبلیغ میکنند.
از نقطه نظرات و حساسیتهای ایجاد شده چه هم جهت و چه در مقابل فرش خاکی، بسیار قدر دانیم چرا که نشان دهنده موفقیت و مقبولیت آن است و همین نیز ما را بس.
لینکهای مرتیط: احمد نادعلیان / ابوذر نوروزینژاد / احمد کارگران
میگن وقتی یه قطار حرکت میکنه و سرعت میگیره بعضی ادما بهش سنگ میزنن!!!
کسی با قطاری که ایستاده کاری نداره!
پس اگه کسی چیزی گفت بدونین که دارین رو به جلو ویرین!
سلام و نخسته
قالیچه که به همت و تلاش بی وقفه ۲۵ هرمزگانی ساخته و مزین شده بود اهالی جزیره را نرنجاند بلکه دو چندان خوشحال هم کردو بگونه ایکه ارزش خاک هرمز را مجددا به جهانیان نمایان کرد و مردم جزیره با علم و آگاهی بیشتر فهمیدند که خود مالک خاکند و نه بابای که فرسنگها کیلومتر دورتر از جزیره و صرفاً جهت پر کردن سرکیسه و بنا به لحاظ وضعیت شغلی که در رژیم دارند هرمز را چپاول میکنند،
رنجدیدگان مسلما کسانی هستند که سود کلانی از فروش گل سرخ جزیره به کامشان فرو می رود نه مردم محروم جزیره.
متاسفانه کسانی که از پایتخت به اینجا می ایند انتظار دارند که همه غلام حلقه به گوششان باشند.این اتفاق در تاتر و به خصوص سینما در این چند سال اخیر در بندرعباس بسیار اتفاق افتاده.یه مطلب نوشتم درباره همین موضوع اگر سردبیر لاتیدان قبول کنه این هفته چاپ میشه.
خیلی از اهالی خود این دیار هنوز نمی دانند در هرمز چه خبر است پس ایده های همچون خلق قالی و دیگر این آثار می تواند باعث درک مردم از هنر ارزشمند دیارشان باشد .
هیچ کس مخالف خلق یک اثر هنری نیست
( صد در صد بهتر از صادر کردن خاک به کشورهای بیگانه است برای پول پارو کردن و تازه ۱ ریال هم به مردم هرمز نرسد ) ولی چه خوب می شد اگر هیچ خاکی حتی برای خلق آثار هنری به بندرعباس هم آورده نشود نمونه نمایشگاه هایی که خودمان شاهدش بودیم اگر در هرمز به نمایش گذاشته شود قطعا به نفع مردم آن دیار خواهد بود...من از هنر تجسمی قطعا هیچ نمی دانم ولی یک نظاره گر می داند ظرافت یک اثر هنری یعنی چه ؟! فرش خاکی هرمز که به همت خیلی از دوستان خودمان خلق شد جای تقدیر و مرحبا گفتن داشت و دارد ولی ظرافتی در بکار بردن خاکها وجود نداشت اگر خاکها کاملا نرم می شدند هم خیلی زیباتر می شد و هم در بکار بردن خاک و کندن آنها از کوهها صرفه جویی می شد که شاهد کلوخه های ریز و درشت آبی و سفید و ... نباشیم !!!!
(فکر می کنم مرتبط باشد با گفته نادعلیان در مورد آموزش )
در مورد ارتباط و گفته های شما بین هنرمندان و احمد نادعلیان ترجیح می دهم سخنی نگویم چون چیز زیادی نه دیدم و نه شنیدم .
پاینده باشید
سلام تولدتون که میدونم فرداست مبارک روزهای خوبی داشته باشید
سپاس دوست عزیز.
مجریان طرح بزرگترین فرش خاکی جهان
قبل از حضور آقای نادعلیان بچه های هنر تجسمی در جزیره های لارک،هرمز ،قشم و خود شهر بندرعباس با محیط آثار هنری آفریده بودند.
برای آنان که می خواهند در این باره بیشتر بدانند. توضیحاتی چند را در وبلاگ م نوشته ام که می توانند در آنجا بخوانند.
عزیزم تولدت رو از صمیم قلب تبریک می گم. ایشالا ۱۲۰ ساله شی! برات آرزوی بهترینها رو دارم... خوش بگذره
ممنون عزیزم.
حالا که اینجوری شد په مبارک مبارک مبارک.
اشو چمک! اگم استاد سرکنگی چه بو؟ جلسهای چکک اگنت؟
آغازت در چنین روزی را به خانواده ات و ....... خودت مبارک ها می گویم :) کسی که ما رو ندعوتیده بود از نوزادان این روز دریافتیم .
ممنون دوست عزیزم!
تو خوبی - چه قدر که نه بوده ام تو - دوم کتاب ام در زودی می رس اد به دست ات -
منتظر سویمش هستیم!
سلام
تولدت مبارک.
ایشالا تولد های دیگر.
پایدار باشی.
سلام. ان شا ا.. روز و بهر شما ببو!
تولدت مبارک بشت , مرتضی جان.
ممنون کا!
لعنتی همه افهمن کی تولدتن ما فقط نافهمیم. حالا مبارک بشت هم تولدت خوت هم ...
کربون دلت. تو هم اگه به اوضاع و احوال کائنات دقت بکنی ادونی چه خبرن!
حضورت فرخنده / مانا مانی و پایا
ممنون روشینای عزیز!
جناب آقای «امیر مسلم زاده» و «ابوذر نوروزی نژاد»، سلام. هرچند که شاید شما مرا نشناسید اما این را صمیمانه به شما و تمام دوستان بندر می گویم که، من به عنوان یک تهرانی که انگار شما از آنها خوشتان نمی آید، همیشه وقت برای انجام کارها و نمایشگاه های خودم کم می آورم، چه برسد که کنار ریل بایستم و به قطار کسی سنگ بیاندازم.
در راستای مطالبتان، لطفا این مطلب را هم بخوانید:
http://www.newarts.blogfa.com/post-65.aspx
سلام سیا عزیز
تولدت مبارک...صد سال به این سالها ..
و ...
سلام. ممنون بنگری عزیز!
(((((این نظر رو برای محمود مکتبی نوشتم ولی موفق نشدم تو وبلاگ خودش بزارم.)))))))
تناقض های مطلبت خیلی جالب.اگر مطلب بچه های بندر احساسی بوده این مطلب هم احساسی.در واقع یه جنگ.یه کاریکاتور جالب داره آقای رحمتی.سه تا آدم کنار هم ایستادند دست انداختند گردن هم و دارند میخندند اما در عین حال چاقو هاشون رو تا دسته فرو بردند تو قلب هم.مطلب نادعلیان بیشتر حس مظلوم نمایی رو میداد عکس گرفتن با آهو و استفاده از کلمه بومی و.....مطلب ابوذر هم با تمام نکات تاریخی جالبی که داره فوقالعاده احساسی و پریشان.مطلب شما و امیر هم یه دوئل محترمانه است.
تجربه در هرمزگان نشون داده که اکثر هنرمندانی که از تهران میان اینجا دوست دارند که با جمع آوری تعدادی جوان شوت فقط به هدف خودشون برسند و از اینجا برن.یعنی در واقع یه نوع سو استفاده بی شرمانه.اما هنرمندانی که به صورت جدی هنر را دنبال میکنند نمیخواهند عروسک کسی باشند.عیبی دارد؟مطلب منم احساسی شد کمی
گل
گل گل مارادونااااااااااااااااااا!
سلام.بابا تولدت مبارک یه عکس کیک تولد اتنهاده تو وبت وممنون
ممنون. سال دگه عکس کیک کلپک انوسوم!
دوست عزیز جناب مکتبی
دغدغه های جنابعالی در خصوص نسل امروز و کوتاه اندیشی آن قابل تقدیر است.
من فکر می کنم دلیل نوشتن مطلب دوستان بندری شاید شوکی باشد که از مطلب آقای نادعلیان به ایشان دست داده.
اما در مورد مطلب حضرتعالی:
1.در مورد عقیده شما مبنی بر دلیل اصلی این جنجال ها که ناشی از عدم درک صحیح از هنر و خصوصاً هنر محیطی در ایران می باشد با شما کاملاً موافقم و موافقم که در مطلب ابوذر نوروزی نژاد کارهایی را که برای نمونه آورده اند هیچ کدام در حیطه ی هنر محیطی نمی گنجد و آثاری هستند که در محیط اجرا شده اند. وایشان تعریف صحیحی از هنر محیطی ندارند. اما این مسئله را نمی توان به تمام دوستان دیگر تعمیم داد.
شما خواسته اید با استفاده از ضعف مطلب نوروزی این مسئله را به سایر هنرمندان جنوب نیز معطوف نمائید.
2.در مورد سوال شما که چرا بیش از آنکه به اصل گفته ئ بیان هنری خود توجه داشته باشیم به حاشیه های آن می پردازیم؟
آقای مکتبی این حاشیه ای که حضرتعالی به آن اشاره می کنید از کجا شروع شد؟ اگر مقصود به زعم شما جنگ ادبی باشد که بنا بر استناد، دکتر احمد نادعلیان آغازگر این حاشیه در مطلب خود (کارهای خاکی یک هنرمند خاکی) بودند. که البته مطلب ایشان خود جای بحث دارد.
3.با نظر شما در مورد یکسان سازی و قاعده ی آن در زمان اکنون موافقم. حال با این تعبیر گمان نمی کنید مثال «شاگرد اول» مصداقش بیشتر خود آقای دکترنادعلیان باشند، چرا که در مطلب گله آمیز خود نوعی عدم ادای حق (حق پدر خواندگی در مورد هرمز و جریان های هنری آن) را متذکر شده اند.
ارجاعتان می دهم به چند مورد:
نخست رجوع کنید به فراخوان جشنواره مجسمه های شنی و هنر محیطی گناوه، در همین زمان اکنونی که شما از آن یاد می کنید حق مولف و حقوق نشر به خوبی تشریح و تبیین شده است و دردنیای حرفه ای ژورنالیستی ملزم به رعایت آنیم.
سئوال: چرا آقای نادعلیان بدون ذکر نام هنرمند خالق اثر تصویرشان را در فراخوان آورده اند؟ این خود نوعی سوء استفاده می باشد. بی گمان ایشان بر این قوانین واقفند. اگر برای نمونه تصویری از آثار ایشان با همین وضعیت مواجه شود، در حق ایشان اجحافی صورت نپذیرفته؟
چرا آقای دکتر هنوز هم هنرمندان جنوب را زیر مجموعه می پندارد و حقوق ایشان را رعایت نمی کند. یکی از دلایل مهم هنرمندان جنوب در مواجهه با دکتر نادعلیان ریشه در همین مسئله دارد. ایشان در طی دو جشنواره هنر محیطی که تا کنون در جزیره هرمز برگزار شده و مجری آن هنرمندان به قول ایشان بومی بوده اند، بدون رعایت حقوق شان این دو جشنواره را به عنوان جشنواره های چندمین و چندمین در کارنامه خود قرار داده اند (حتی بدون ذکر نام بعضی از هنرمندان خالق اثر و استفاده از تصاویر ایشان) باعث شرمندگی است.
به نظر حضرتعالی باز این برخورد غیر منطقی و غیر اصولی نیست، صریح تر بگویم نوعی بهره برداری با نیت آشکار نیست؟
4.باز نظر شما در مورد حرف های مطرح شده از سوی دکتراحمد نادعلیان که در قالب روایتی توصیفی (البته به زعم من طلب کارانه و مدعی) بیان شده اند موافقم. و باز معتقدم که ایشان در اشاعه هنر محیطی نه تنها در هرمزگان که در ایران سهم به سزایی داشته اند. لیکن این دلیل نمی شود که هر جریان فرهنگی (تاکید می کنم جریان فرهنگی) که در این مناطق صورت می گیرد باید علی الاصول با نظر ایشان باشد. (گله ایشان اگر منصف باشید بیشتر در این خصوص است)
5.در مورد سوال دوم شما در خصوص عدم اظهار احمد کارگران به نقش احمد نادعلیان در شکل گیری هنر محیطی در هرمز گمان می کنم از سویی سوال شما باز همان گله نهفته را در خود دارد که احمد نادعلیان انتظار داشته و متذکر می شوم برخوردهای غیر حرفه ای هر دوی این عزیزان جای سوال داردو البته در مورد احمد نادعلیان باید بگویم قسمت عمده ای از این جبهه گیری هنرمندان جنوب در مقابل ایشان برخوردهای شخصی و غیر اصولی بوده است که در طی چهار مرحله جشنوراه محیطی صورت گرفته. خاطرتان باشد بهمن ماه سال 86 جلسه ای در همین خصوص در دفتر قلعه برگزار شد و عده ی زیادی از هنرمندان معترض به عدم رعایت استقلال فردی در خلق اثر توسط دکتر احمد نادعلیان بودند، شما خود نبودید؟!
6.در مورد فرش خاکی: دوست عزیز محمود مکتبی، استاد گرانقدر احمد نادعلیان کجای ادعای دوستان جنوب و مجریان فرش خاکی تا کنون این بوده که:
1. این اثر، اثری در راستای آثار هنری
2. صرفاً اثری محیطی بوده و هست.
نیت و هدف از اجرای این طرح ایجاد یک جریان فرهنگی با اهداف رونق گردشگری، مطرح نمودن قابلیت های جزیره هرمز که بی شک یکی از مهمترین آن ها وجود خاک های رنگی است، کمک به وضعیت اقتصادی از طریق جذب گردشگر و دیگر اهدافی که تحقق قسمت عمده ای از آن مشهود بود.
این دو مقوله خلق اثری هنری و خلق اثری با اهداف فرهنگی کاملاً از هم جداست. حال اگر شما بخواهید بطور مثال بزرگترین سنگ نوشته صلح را بر روی یکی از سواحل ایران یا هر جای دنیا انجام دهید، انحرافی در هنر صورت گرفته؟ اصلآ این مسئله چه ارتباطی به هنر و تاریخ هنر (به گفته ی دکتر احمد نادعلیان) دارد.
این را هم متذکر شوم که این ایراد در وحله ی نخست به خود دکتر احمد نادعلیان وارد است در خصوص اجرای چند اثر، از جمله سنگ نوشته های Persian gulfو peace in Persian gulf و پرواز .IR655ایشان با زیرکی تمام اهداف و مقاصد سیاسی جهت توجیه خود در نزد مراجع دولتی و سیاستمداران را در این آثار دنبال کرده اند (با این توضیح که جهت اجرای این آثار بزرگ از دوستان هنرمند به عنوان مجریان صرف استفاده کرده اند که هر چند با رضایت ایشان بوده، اما خود قضاوت کنید بهره ی آن از آن چه کسی بوده است؟)
حال که ایشان دیده اند پروژه ی فرش خاکی بازتابی به مراتب وسیع تر را در بر داشته از سویی عدم حضور خود در این پروژه را به گله گذاشته اند و از سوی دیگر درجهت تخریب به قول شما ادبی آن بر آمده اند. گمان می کنم حضرتعالی بایستی سئولات خود را متوجه دکتر احمد نادعلیان می نمودید تا هنرمندان جنوب.
دکتر احمد نادعلیان صاحب فکر واندیشه ای بزرگ در جهت استفاده از موقعیت های ساخته شده یا ساخت شده هستند. نگاهی بیندازید به مطلب "هنر بازیافت" که ایشان چگونه با استادی تمام آرشیو مصاحبه ی خود را تبدیل به یک شو تبلیغاتی نموده اند. ایشان استاد در ساخت موقعیت های تصنعی در راستای اهداف خود هستند. چه کسی است که نداند تصاویر ایشان با چنین چیدمان های مرتبطی کاملاً ساختگی است، اگر ندیدیم نان گندم دیدیم دست مردم قربان.
یا باز نگاهی بیندازید به مطلب "کارهای خاکی یک هنرمند خاکی" و ببینید چگونه با استادی تمام آهویی را که به زحمت و صبوری نگهبان محترم محیط زیست جزیره هرمز اهلی گشته و با هر انسانی دوستی دارد با عکس هایی که با آن گرفته به نمایش می گذارد یعنی دوستی من وطبیعت و حیات وحش و ... .
بگذارید یادآور شوم برخورد زیبای مردم جزیره ی هرمز با آهوهای جزیره که توانسته اند نسل آن ها را همچنان پس از سال ها زنده نگه دارند، خود بهتر می دانید و بهتر از شما دکتر احمد نادعلیان.
در آخر با اندیشه های شما کاملاً موافقم، لیکن دفاعی را که از آقای دکتر نادعلیان نموده اید دفاعی تنها از روی احساس و به دور از منطق است.
پایدار باشید
آقای مکتبی شما در وبلاگت مطرح کردی که ما مطالب بی شرمانه ای نوشته ایم. بنده اصلن گمان نمی کنم که مطلبم بی شرمانه باشد. لطفا متن رادوباره خوانی کنید، و تجدید نظر(...بی شرمانه، همین طور که به مطالبی که نوشته شده بود).شما را تحسین می کنم بسیار خوب مینویسید بسیار رمانتیک. احساسگراییتان وهواخواهیتان قابل تحسین است اما کاش مطالبی که paste کرده اید کمی ویرایش نیز می نمودید تا بنده کم سواد هم قادر به خوانش آن باشم. خدا کند که مطالب این پستتان را حتمن اصلاح کنید(از نظر تایپی ، نه مضمونی) چرا که من نیز بسیار راغبم که از نوشته هایتان چیزبیشتری دریافت کنم. تا یادم نرفته بگویم اگر کار آقای نوروزی نژاد بازی با شن است ، بقیه کارها هم که تا به حال انجام شده بازی با سنگ ، شن های رنگی ، زباله ، چوب و ... است. متاسفانه در جوابیه تان کمی بحث را پیچیده تر از چیزی که هست جلوه داده اید. به آقای نادعلیان سلام برسانید. ما با کسی جنگ نداریم...
سلام . نخسته عزیز
مشتاق دیدارت هستیم و ممنون از اینکه عکس های ما رو لینک اتکردن
موفق بشی و خاش .
سلام. ممنون. هو حتما باید اتبگینوم.
سلام مرتضای با صفای عزیز،
خیلی خوشحال ابم بتونم باهات تلفنی گپ بزنم و از کدیم و جدید
بگیم و بشنویم. لطفن تلفنت برام ایمیل بکن.
سلاااااااااام.
کربون کدت. حتما. مه هم دلوم وازت بودن.
سلام
مطلب را خواندم و قسمت هایی نظرم را جلب کرد :منظور شما از Environment art همان Environmental art است؟فرق این دو هنر چیست؟
(رجوع شود به کتاب :سبک ها و مکتب های هنری.ترجمه فرهاد گشایش.صفحه 210)
سلام ...
تو هم این بو رو شنیدی ؟
منتظر نظرت هستم !
/بی تا /
آقای گنو سلام
1- آقای گنو از اینکه ما (یعنی من و آقای مسلم زاده ) را کوتاه اندیش دانسته اید.سپاسگذارم!!!
2- نمی دانم با اینکه همه می دانند این مطلب توسط چه کسی نوشته شده باز نام مستعار را که گاهی پشت آن قایم می شوید برگزیده اید.
این را هم نمی دانم چرا هر وقت انتقاد می کنید نام جدیدی را بر می گزینید.
3- ای کاش ما را با تعریف هنر و سپس هنر محیطی آشنا می کردید که متاسفانه در نوشته شما هیچ اشاره ای یه تعریف هنر محیطی نیست.
4- یا ای کاش حداقل به تفاوت هنر محیطی و هنری که در محیط انجام می گیرد.سخنی می نوشتید.
Land art
Land art or earth art is a form of art which uses items from the natural environment, such as rocks, sticks, soil and plants. Particularly large works are sometimes known as earthworks
Land art came to prominence in the late 1960s and 1970s. The works frequently exist in the open and are left to change and erode under natural conditions. Many of the works were ephemeral in nature and now only exist as photographic documents.
مطلب بالا مستقیماً از سایت The Arts Trust آورده شده و در تعریف هنر محیطی نوشته شده که در این هنر از تخته سنگ، چوب، خاک و گیاهان استفاده می شود. با این تعریف خاک و ماسه بازی ما را می توان جز این هنر قرار داد.جای تعجب است که ما عادت کرده ایم. بدون تفکر تعاریفی را که در کتاب ها یا مجلات و یا... دیگر را می بینیم .مقیاس سنجش خود قرار دهیم و به دنبال تعریف جدیدی نباشیم.
5- احتمالاً شما فقط کارهای رابرت اسمیتسن، والتر د ماریا، ریچارد لانگ و یا ... را به عنوان سنجش تعریف هنر محیطی در نظر گرفته اید.اگر اینگونه اندیشیده اید جای تاسف است. چون به قول داوینچی:<< وای به حال شاگردی که از استاد خود جلو نزند.>>
6- شما می خواهید از هنر پست مدرن بگویید که اولین تعریف آن چندگانه گی تعریف از یک موضوع واحد می باشد.اما سربسته گفته اید: << دلیل اصلی این جنجال ها که ناشی از عدم درک صحیح از هنر و خصوصاً هنر محیطی در ایران می باشد.>> تعریف صحیح هنر چیست؟ وقتی می بینم که یک نفر می خواهد هنر را تعریف کند و به آن تعریف تک بعدی بدهد.به یاد آدم های می افتم که قبل از انقلاب فرانسه زندگی می کردند.
7- اگرچه آقای مکتبی از ما رنجیده خاطر شده اند و این سوء تفاهمی بیش نیست.اما فکر کنم شما می دانید روی صحبت من با چه کسانی بوده است.
8- من و آقای مسلم زاده اگر هم به خطا نوشته ایم جسارت آن را داشته ایم که به نام خود بنویسیم.
9- ای کاش نام خود را برای دیگران فاش می ساختید که انسان به نام خود زنده است نه صداهای نامفهوم در کوچه تاریک.
10- و ای کاش به جای کوته فکر دانستن همشهریانتان به آنها می آموختی نه اینکه چشم به آن سوی حصار داشته باشی...
سلام
سوال دوم من:(این جای قضیه سوال برانگیز است و این سوال را قطعا هنرمندان بندری نباید پاسخ دهند.)منظور شما کدام هنرمندان هستن؟من و دوستانم؟نادعلیان؟
سوال بعدی من:(هنرمندان جوان هرمزگانی مورچههای کارگر هیچ ملکه مادری نیستند.)ملکه مادر کیست؟چه کسی دوستان جوان ما را به اسارت گرفته است؟چه کسی به زور به این جشنواره ها آمده است؟
من منتظر جواب ۲ سوال قبلی ام هستم
با نظر اپی نوروزی موافقم.جالب نیست که پشت اسامی خیالی قایم بشویم و دیگران را به نقد بکشیم .این از نظر من بزدلی است.احمقانه است.
در سوگ پدر...
بهشب جان
" ببین چه می گوید نه چه کسی می گوید "
ابوذر جان
" قرار نیست به بهانه همشهری بودن ضعف هم را بپوشانیم"
"عدم ارائه تعریف درست دلیلی بر کوتاه اندیشی نیست "
سلام .من کتاب سبکها و مکتبهای هنری (ترجمه فرهاد گشایش ) را چند بار در سال 80 /81 مرور کرده بودم. الان دقیق یادم نیست.با علم به اینکه در جایی به هنر میحط یا محیطی، Environemt Art و در جایی دیگر Environmental Art اتلاق شود متن را نگاشته ام شاید از نظر شما این مهم باشد.اما به گمانم در کتاب مذکور (چاپ 1380/ نوبت اول) نیز آقای گشایش ، با همین واژه ای که بنده بکار برده ام ، این گونه ازهنر را معرفی کرده است. دوباره نگاه می کنم و اگر مایل بودید اسکن صفحه فهرست آن را برایتان امیل خواهم کرد. ضمنن از دوستان خوب خواهش می کنم خود را در پس القاب پنهان نکنند ، زمانی که حرفی برای گفتن دارند. آقای گنو بسیار متعجبم که هنوز دنبال تعریف هنر می گردید. من از دوستان تهرانی خود سپاسگذارم که با نام خود ابراز عقیده می کنند و با شهامت در برابر عقیده بنده می ایستند. آقای مکتبی و خانم خاص من از توجه شما و جسارت شماقدردانم ،و برای آقای گنو متاسف . اگر بنده و دوستانم مطالبی راکه به عقیده شما ناشی از عدم درک صحیح از هنر می باشد نگا شته ایم فراموش نکنید که با اسم و عنوان واقعی خود در فضای مجازی ظاهر می شویم. از شماکه دنبال تعریف بسته ای از هنر هستید،انتظار دارم که تعریف خود را باذکر اسم خودتان بنویسید تا ما نیز بیاموزیم.
متاسفانه شده مثل دعواهای محله ای
جنگ تهرانی ها با بندری ها
بچه های بندر هم از اینکه هم محله ایشان پشتشان را نگرفته گیر داده اند بابا ای یارو گنو که بیشتر از شما توپیده به اون استاد و شاگرد تهرونیش، یکی به در زده ده نا به دیوار
بابا به نادعلیان بگید جوابش و بده
سلام
ممنون برای ارسال کپی کتاب.ولی من نسخه ای از آن را در کتابخانه شخصی خودم دارم.ذکر مطلب بود برای از بین بردن اشکال موجود در مطلب شما که البته هنوز هم اصلاح نکرده اید.
شما هنوز جواب سوال قبلی مرا در خصوص ملکه مادر و مورچه های کارگر نداده اید؟؟؟؟!!!!
و سوال بعدی من:(اینطور نیست که هنرمندان هرمزگانی تازه از راه رسیده و مشغول هنر محیطی گشتهاند، که پیشینه چند سال هنر تجسمی را پشت سر دارند و اینقدرها بیتجربه نیستند که...)
این هنر محیطی که شما از آن صحبت کرده اید نمونه هایش کجاست؟نکند منظور شما Environment art است؟ و این پیشینه هنر تجسمی رابطه اش با هنر محیطی چیست؟من سابقه حضورم را در عرصه Contemporary art از سال 83 و شروع کار حرفه ای در این زمینه میدانم در حالی که 3 سال قبل آن نیز در هنرستان تحصیل کرده ام؟!پس تکلیف من در این میان چه می شود؟؟!!! آیا هر آنچه که تصویر کرده ام نیز شامل این هنر می شود؟؟؟!!!
با تشکر
خانم یا آقای گنو سلام
من همانطور که در مطلب وبلاگ هم گفتم؛ بیشتر این بحثها مربوط به ندانستن تعریف هنر محیطی در ایران است. البته تعریف به معنای برشمردن ویژگیها نه به معنای تک بعدی کردن یک جریان. ما با تمام نوپا بودنمان به ویژگیهای خاص هنری در زمینه هنرهای محیطی رسیدهایم که نه ادامه دهنده ریچارد لانگ است و نه اسمیتسن و نه .... پس باید درباره آن بحث کنیم. چه خوب که یک اتفاق بد به یک نتیجه خوب بیانجامد. همینکه هر کدام از دوستان در پی تعریفی از آنچه که هنر محیطی میپندارند، برآمدهاند خیلی خوشایند است. من هم سعی می کنم که در حد خود یک مطلب کوتاه را بنویسم.
اما مطالب شما
1- من قصد سوء استفاده از ضعف مطلب کسی را نداشتهام بلکه میخواستم تمام دوستان را به چالش بکشانم، که تاحدی کشاندهام
2- نظرم را قبلن نوشتهام
3- یکبار دیگر هم گفتم که من زبان کسی نیستم، می توانید از خود آقای نادعلیان بپرسید. اما به نظر من ایشان نگران این بودند که دوستان غوره نشده مویز شوند و به تعبیر آقای نوروزینژاد یک شبه هنرمند!
من فکر میکنم قبل از اینکه به هرمزگان بیاید رفتار او اینچنین بوده است. در تمامی نقاط ایران زمانیکه از ایشان دعوت میشود با علم به اینکه آقای نادعلیان جشنواره را مدیریت میکنند و معرفی میکند. میدانم که در سفری به تبریز و دزفول او چنین معرفی را انجام نداده و هنرمندان بومی آنجا هم دلخورند.
4-نادعلیان در نوشته خود این را آورده است که «...استقلال آنها میتواند امتیاز باشد و لی اگر تجربه نداشته باشند همواره امکان انخراف نیز وجود دارد.» من فکر می کنم که او بیشتر نگران به انحراف رفتن یک جریان باشد تا حضور در همه جا ولی اگر شما اینطور فکر میکنید من دیگر نمیتوانم کاری بکنم.
5- باز هم گله میکنم، گنو جان من یا هرکس دیگر احتیاجی به آمدن اسممان در یک مصاحبه «داخلوبلاگی» نداریم، بحث تحریف یک واقعیت است که به شکل خیلی بد و ناشیانهای صورت گرفته. من در جلسه قلعه حضور داشتم و فکر میکنم آقای نادعلیان توضیح دادند که ما سیصد روز در سال فرصت داریم که فردی کار کنیم. اگر شما بی نیاز از جمع بودید چرا بار دیگر ایشان را دعوت کردید؟
خانم یا آقای گنو
- در مورد فرش هم نظرم را گفتم. اگر میخواستید که گردشگر جمع کنید، دستتان درد نکند وخسته نباشید!
من در بیشتر جشنوارههای محیطی حضور داشتهام و در هیچ کدام برای تمام افراد بیش از یک میلیون تومان خرج نکردهایم. تا الان هم برای این هنر فقط و فقط خرج کردهایم، نه من و نه آقای نادعلیان و نه هیچ کدام از بچهها، به هیچ جای سیاسی وصل نیستیم که برای چاپلوسی کار هنری انجام دهیم بر عکس خود شما که برای یک اجرای هنری از تمام 36 شهید هرمز شروع کردید، بعد سی امین سالکرد انقلاب، آزادسازی خرمشهر، قالی خلیج فارس، اساطیر ماهی، نماد استانها، ... و آخر کار گفتید پولمان را ندادند!
من در دو آثاری که نام بردید حضور داشتم و برای پرواز 655 اولین فردی بودم که ساعت 5 صبح آنجا بودم و به انجام آن ایمان داشتم و دستمزدی هم از کسی دریافت نکردم.
بدون شکه ایشان بهره میبرد. اما ما نیز بی بهره نبودیم. شما نیز بی بهره نبودید. قبل از حضور نادعلیان چند اثر جمعی محیطی با مقیاس بزرگ ساختید؟ از کجا میدانستید برای کارتان در ارتباط با رسانه ها چگونه استفاده کنید؟ این الگوها را شما نیز استفاده کردید.
من سال پیش در جریان برگزاری جشنواره هنر جدید سمنان جلسات زیادی در موزه معاصر با آقای سوری و صادقی (رئیس اسبق) داشتم، در یکی از این جلسات آقای نادعلیان هم اضافه شدند. آقای صادقی همان موقع لیستی را به نادعلیان نشان دادند که صورت هزینههای جشنواره سال گذشته شما در هرمز بود و یک رقم چند میلیونی داشت. صادقی دقیقن این جمله را به نادعلیان گفت که: «اگر پولی به اینها بدهم به اعتبار و پس از تایید شماست.» در آن لیست چیزهایی آمده بود که وجود خارجی نداشت و در جشنواره به آن عمل نشده بود؟! حال چه کسی از کنار این راه بهره میبرد؟ من، نادعلیان یا شما؟ ما از وجه هنری بهره میبریم و بلد هم هستیم که کار هنری انجام دهیم ولی «برخی از شما»ُ به دنبان نان هستند و نه هنر. تاکید میکنم که برخی از شما
اما آنچه را که در مورد آثار نادعلیان میگویید با عرض معذرت خیلی ناشیانه درباره آن بحث می کنید. آنچه را که شما فکر میکنید کشف کردهاید. چیزی است که همه به چشمشان میآید. چه اهمیتی دارد که نادعلیان این آهو را رام کرده یا کسی دیگر؟ چه ربطی به هنر و اجرای او دارد؟ مقالهای در این رابطه انتشار می دهم. لطفا بخوانید تا بتوانید به یک اثر هنری درست نگاه کنید. دل پری دارید و متاسفانه همه چیز را قاطی کرده اید.
اینجا مجالی برای باز کردن تمام سوالهای شما نیست ولی به حتم چیزهایی را که مطرح کرده اید تا آنجا که در توانم باشد از نظر خودم جواب میدهم.
چیزی را که اکنون مطمئن هستم این است که «برخی» از بچههای جنوب با دو تا زنگ تلفن از ایسنا و ایرنا خیلی زود خودشان را خراب کردهاند.
بعد از اجرای هواپیما که یک اجرای جمعی بوده و هست و خود بی انصاف شما هم حضور داشتید. تعداد بیشماری ایمیل داشتیم که در یکی از آنها فردی در امریکا آدرس منزل کسی را که دستور شلیک به آن هواپیما را داده بود برایمان فرستاد و بسیار متاثر شده بود. یک فیلم از این جریان ساخته شد که علاوه بر ایران در خارج از کشور هم پخش شد. اخبار آن هم که... البته یک کار هنری را نباید با یک کار به قول شما توریستی مقایسه کنیم.
من از سایر دوستان مانند آقای مسلمزاده و نوروزینژاد و سایر دوستان جنوبی عذر خواهی میکنم که باید همه چیز را موشکافی کنم.
خانم یا آقای گنو من دغدغههای شما را درک میکنم و تا آنجا که در توان من باشد به آنها میپردازم. امیدوارم که شما هم در طول زمان جایگاه و نام واقی خود را پیدا کنید.
جناب بالاک سلام
من تا به اینجا از بحث با آقای مسلمزاده؛ نوروزینژاد و شخصی به نام گنو؛ لذت برده و این بحث به نظر من با تمام جنجالهایش به جای خوبی خواهد رسید که همه از آن استفاده خواهند کرد. به شخصه چیزهای زیادی فهمیدم و به آنچه پیشتر کم توجه میکردم اکنون با دقت بیشتری نگاه میکنم. دغدغههای بیشتر بچههای جنوب را هم درنظر گرفته و هرکجا که به حق باشد من حرفی نخواهم زد. اما در مورد شما فکر میکنم که بهتر باشد که دخالت نکنید.
من هرچه که در این چند روز سعی کردهام این لفظ «تهرانی و شهرستانی» را از میان بردارم ولی مثل اینکه شما همچین بدتان هم نمیآید. امثال شما یکی از آفتهای مهم هنری هستند.
شما که نه سر پیاز و نه ته پیاز هستید؛ دقیقن به همین علت تنها کاری که از دستتان برمیآید آشوب بیخود به پا کردن است. اگر حرفی برای گفتن دارید خیلی جدی و محترمانه وارد بحث شوید و اگر که نه لطفا سکوت کرده و اینقدر از لفظ «تهرانی و شهرستانی» استفاده نکنید.
برای من لحن بحث مهم نیست؛ اما نتیجهای که برای همه ما میتواند داشته باشد مهم است. این نتیجه برخلاف ذهنیت شما به سود هردوی ماست؛ چرا که هر دو اشتباهاتی را داشتهایم که اکنون موجب این بحثها شده است.
پس یا سکوت کرده یا جدی بحث کنید.
جناب مکتبی
متن دومی که آقای ... به جای شما نوشتار کرده اند با نوع نوشته شما کاملن متفاوت است حتی باید بگویم پر از احساسات و تخلیه.
چطور است که در مطلب قبلیتان این طور منطقی برخورد کرده اید حتی اشتباه آقای نادعلیان درباره بچه های دزفول و تبریز را پذیرفته اید ولی در مطلب بعدی ( که مطمئنن کار شما نیست و تعجبم چطور اجازه داده ایدبجای شما نظر بدهد ) کاملن احساساتی شده و می تازد .
این متن بیشتر شبیه نوشته آقای نادعلیان است ما را احمق مپندارید در متن اشاره به جزئیاتی شده که خود استاد واقفند
از اونجایی که من از علاقمندان بالاک بازیکن تیم ملی آلمان هستم و قبل از راه اندازی وبلاگ با این اسم برای دوستانم کامنت میگذاشتم.میخواهم عنوان کنم این کسی که با این اسم اینجا کامنت گذاشته من نیستم.من نظراتم را مدتی است با این نام مشخص (بهشب) میگذارم به همراه آدرس وبلاگم.
سیا جان سلام
تولدت مبارک
المشه نگه ای درست اتکردنو؟ تبلیغات خوبین برای محیطی سوم .
یه جای ممد بانو ج الان نوشابه پخش اکردن
ولی کلا دعوا خاشن کیف اکردم
بنده خدا نادعلیان نافهمیدن فینی چه واسر آدم در اتارت.
سلام تولد ... تولدت مبارک هزار سال...زنده .... شی
هرمز . زنگ بزن؟
سلام !
دوستان !
چقدر خوب بود برای نقد یک اثر تجسمی این قدر کامنت داشتیم نه برای بحث های احساسی که هیچ کدام از آن نفعی نمی بریم !
ای دوست" خانه ی دوستی ما اینجاست" (هرمزگان)
تا که سهراب نپرسد دیگر
خانه ی دوست کجاست!
لینک بلاگ شما را در خارش گذاشتم !
برای اینکه راحت تر بیابمتان ( با اجازه )
خانم یا آقای ....
من هرچه باشم اینقدر وجود دارم که به اسم خودم نظر و مطلب نوشته و احتیاجی به نوشتههای آقای نادعلیان ندارم. دوست من اگر منظورتان نوشتهایست که برای بالاک نوشتهام که باید بگویم با همین لحن به دوستان دیگری که در تهران هم از اصطلاح «تهرانی- شهرستانی» استفاده کردهاند تاختهام. چون این اصطلاح پایهگذار خیلی مسائل دیگر است. اگر هم که مطلب پیش از آن مورد نظر شما بوده است. من بیشتر از آنکه شما فکر کنید در جریان جزئیات رویدادهای هنر محیطی و سایر هنرهای معاصر هستم. به دلیل خواست آقای سایبانی و احترامی که برای حرفشان قائل هستم
بیش از این خیلی جزئیات را باز نمی کنم ولی همچنان به مطالب و بحث هایی که در زمینه هنری باشد علاقه مند و مشتاقم
از اینکه مطلب های قبلی را منطقی خوانده اید باید خوشحال باشم ولی دوباره می گویم که هیچ کس به جای من نظر نگذاشته و هنوز آنقدر پست نشده ام که بدون نام بنویسم یا کسی دیگر به جای من نظر بدهد. اگر فکر می کنید بیش از حد تاخته ام عذر می خواهم ولی من هم یک ربات نیستم که بدون احساسات باشم.
باسلام
چندی است که این نوشتارها یا بهتربگویم نوشطجات(نپرسید چرا با ط دسته دار نوشتی؟ چون اینقدر کثیفند که می خواهم دسته شو بگیرم تا آلوده نشم) را دنبال می کنم.به عنوان فردی که دستی هم به کار دارد مطالبی به ذهنم رسید لازم دانستم بیان کنم:
اگه قول بدین بچه های خوبی باشیدو شلوغی نکنید وقتی که آمدم هرمز برایتان صحبت خواهم کرد که یک مقداری باآگاهی حرف بزنید.زیرا نسنجیده سخن گفتن کار ساده وشاید احمقانه ای باشد.احساسم این است که بیشتر سو تفاهم های بوجود آمده شما ناشی از نفهمیدن هنر محیطی است.سعی شما بر این باشد که چون در ابتدای راه هستید و کارهایی(بازی) هم انجام داده اید که بیان گر علاقه مندی تان به یادگیری این رویه ی هنری است ،مطالعه داشته باشید ،وحضور دکترنادعلیان را غنیمت بدانید واز این فرصت بهره بگیرید. وگرنه حیف است وقتتان راهدر بدین و سرگرم کارهای ضد محیطی شوید. حال چون شما را بچه های خوبی دیدم ، و مایل نیستم اون صمیمیت شما در خاطرم مخدوش شود، وهمچنان فکر کنم شمابه هنر هم علاقه دارید این نوشته ها را نادیده می گیرم وچیزهایی هم که شنیدم در هرمز دکان راه انداخته اید و به اسم هنر محیطی پول به جیب می زنید و از ارگان ها و نهادهاگدایی میکنید را فراموش میکنم و آرزو دارم نادعلیان هم اینا رو نشنیده باشد وگرنه غیر قابل بخشش وجبران است. حجت امانی
متاسفانه بچه هاب بندر تا قبل از حضور استاد نادعلیان چیزی بلد نبودند ولی بقول اقای مکتبی یاد گرفتند با رسانه ها خودشان را خراب کنند و کارهای بزرگ انحام بدهند و بدبختانه بقول حجت امانی دکان باز کردن و به اسم هنر محیطی پول به حیب زدن وگدایی کردن از بد آموزی هایی بود که از استاد یاد گرفتند .
فکر میکنم آقای مکتبی بتواند شما را متوجه کند که تفاوت استفاده رسانه نادعلیان با شما در چیه؟ بچه های بندر قبل از حضور نادعلیان چیزهای زیادی را بلد بودند!!!!!. وبلاگ بازی! سال قبل متوجه شدیم که شما بعضی هایتان خوب میرقصید اما نه به اندازه لرها. این کارها دلیلی نمیشود که شما هنرمند محیطی هستید. فکر میکنم آقای نادعلیان را دعوت کردید که چیزهای جدیدی را یاد بگیرید. اما یاد نگرفتید.
در وبلاگهایتان افراد نامرد زیادند که جسارت ندارند خودشان را معرفی کنند. آقای نوروزی میداند که گنو کیه زمانیکه یک حرف جدی مطرح میشه پشت نقطه چین قایم میشه و حالا خود را بی طرف معرفی میکنه. ما هم همه میدانیم. لازمه ی هنر معرفت است که ندارید. اگر سایبانی، کارگران و بانوج ... معرفت داشتند اجازه نمیدادند این حرف ها مطرح شود.
شما ویرانگرمحیط هستید و فقط از هنر محیطی این را یاد گرفتید که یک لیوان خاک را به مدیران بدهید و نمایشگاه و پول گدایی کنید که شاهد یک نمونه آن در صبا بودم.
کاش نادعلیان به شما گفته بود که همه حجاری هایش نه تنها در ایران بلکه در دنیا بدون اینکه از کسی پولی بگیرد انجام داده است. در تمام جشنواره هایی که نادعلیان برگزار کرده و کلاسها و کارگاه های هنر محیطی از هیچ هنرمند جوانی پولی دریافت نکرده است. فکر میکنم شمای بی معرفت هم به باغش رفته باشید. آیا ورودیه داده ید؟
آقای مکتبی در مورد قصد پول به جیب زدن شما نکاتی را متذکر شدند. اگر میخواهید بیشتر بدانید، پیغامی برای جشنواره سوم دریافت کردم. وارد سایت شما شدم حیرت کردم. 50000 ریال ورودیه. بابت چی نمیدانم ورود به کجا نمیدانم. بابت نفس کشیدن، یا ورود به طبیعت خدادای کشورم؟ قدم زدن در ساحل یا شن بازی کردن؟
این دکه نیست؟ شما باید خجالت بکشید از اینکه با چه سابقه نداشته ای میخواهید جشنواره برگزار کنید و ورودیه بگیرید.
اگر آقای نادعلیان پولی نمیگیره شما باید یک پولی دستی هم بدید. شما های بی انصاف اشاره کردید که آنجا دکه هم هست. و کیسه خواب وچادر بیاوریم. سال قبل برای اینکه یک روز زوتر به بندر بروم از محیط زیست به هرمز از من ده هزار تومان کرایه گرفتند. آیا این کرایه واقعی این مسیر هست؟ شما آبروی چند هزار ساله، خونگرمی و مهمان نوازی جنوبی ها را زیر سئوال بردید. آیا مردم هرمز و مسئولین آنجا این را میدانند؟ و شما آقای مسلم زاده من از شما از اینکه هر چند حرفهای اشتباه را با نام خودت مطرح کردی تشکر میکنم ولی خواهش میکنم پیام بی هویت را منتشر ننمائید. در غیر اینصورت بحث با افراد دو رو بی فایده است و من وقت خودم را تلف پاسخ دادن به آنها نمی کنم .
باسلام به همه دوستانم که تا به حال این بحث یاجریان به وجود آمده را(که بعضن آنرا جنجال می نامند ) دنبال کرده اند. باید خدمتتان عرض کنم که اینجا وبلاگ شخصی بنده نیست . این محیط مربوط به یکی از دوستان است که به دلیل مشکلدار بودن سیستم بلاگر وعدم دسترسی به مدیریت وبلاگ سابقم(kargahhonar.blogspot.com) و نیز آماده نبودن وبلاگ فعلی (kargahonar.blogsky.com) از ایشان خواهش کردم که متن بنده را منتشر کنند. سو تعبیر نشود وبلاگ من هنوز راه اندازی نشده که قصد تبلیغ داشته باشم خواستم صحت گفته ام را بدانید.من امیر مسلم زاده هستم و تا به حال هم با همین عنوان که بسیار به آن افتخار می کنم عقیذه ام را گفته ام، هر چند که به قول دوستی اشتباه باشد. و ظاهر شدن با عنوانی نامرئی را کاری پسندیده نمی دانم . از آنجا که این بحث از مسیر اصلی خود منحرف گشت و هرازگاه به کوچه پس کوچه های بچه گانه گریزی زد، بنده دیگر خود را ملزم به گفتگو ندیدم. بحثها به جایی کشید که بابی برای درددلهای گذشته باز شد و انتقاداتی رد وبدل گشت ، که این نیز بد نبود.هرچند که حرف های مطرح شده گاهی(تاکید میکنم گاهی) با بی احترامی توام بود، اما اعتقاد دارم که همین ها نیز می تواند مفید باشد و در پیشرفت جریانات هنری از هر دسته ( همانند هنر محیطی که جزیی از دنیای عظیم هنراست)، موثر واقع شود. از شما آقای مکتبی به خاطر مطرح کردن انتقادات خود که مطمئنن در بهبود امور موثر خواهد بود تشکر می کنم.
واما آقای امانی از شما انتظار داشتم اگر انتقاد و یا درددلی با کسی یا کسانی داشتید، مخاطب خود را بیابید نه اینکه حرف خود را به یک جمع یا یک ملیت ("بچه های بندر" ، "شما"،"شمای بی انصاف" و...) تعمیم دهید.از شما به خاطر نوع نگارشتان در مورد هنرمندان جنوب بسیار گلایه دارم.
واقعا ادم هایی به ترسویی و بزدلی شما ها ندیدم چند بار تا حالاپیام گذاشتم اما حذف کردین از کی می ترسید از نادلی یا امانی؟
از نادانی!