سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

حبیب زاده در منابع مکتوب

جستجویم برای یافتن منابع مکتوب درباره ی علی حبیب زاده به همین چند سطر از کتاب حیات فرهنگی استان هرمزگان نوشته ی محمد عبدالهی و بهمن صمدی ، منتهی شد . البته همین کتاب هم به صورت اتفاقی از دوست عزیزی به دستم رسید . متاسفانه چند صفحه اول این کتاب پاره شده و تاریخ دقیق چاپ آن هنوز برایم مشخص نشده است . از نوشته ها بر می آید که این کتاب قبل از سال ۵۷ به چاپ رسیده باشد . مایه افسوس و تاسف است که هنوز مکتوبی آنچنان که در شان موسیقی هرمزگان باشد وجود ندارد .

***

حیات فرهنگی هرمزگان /صفحه ۱۶۹

گروه کلودنگ (آشیان پرنده ) به سرپرستی علی حبیب زاده

علی حبیب زاده به سال ۲۵۰۱در بندرعباس متولد شد و از ۴ سال پیش کار خوانندگی را شروع نمود اولین آهنگش روزگار چه سخته [روزگارم چه سختن] بود که او را در ردیف خوانندگان خوب محلی قرار داد . حبیب زاده گذشته از خوانندگی در کار تآتر هم می باشد گر چه کوتاه مدتی است که به کارخوانندگی مشغول است ولی در این اندک مدت توانسته است ۳۳ ترانه بخواند از ترانه های معروف او فهمت بره بالا [فهمت بُبَه بالا] می باشد .

نگاهی گذرا به ۲۰ ترانه از استاد علی حبیب زاده | سیاورشن

 نگاه گذرا به هر چیزی آن هم در هنر شاید چندان جالب نباشد ولی خب ... من هم ساخته شده ام برای همین کارهای نچندان جالب !  هدف فقط نشان دادن تنوع در ترانه های علی حبیب زاده است . بسیاری از ترانه ها یک خط داستانی را دنبال می کند و نقل قسمتی از آنها نمی تواند تمامی گوشه ها و ظرایف آن را نشان دهد .

  اگر به خاطر بیاوریم که این ترانه ها بیش از سی سال قدمت دارند و آنرا با فضای آن روزهای ترانه سرایی قیاس کنیم به نتایج جالبی خواهیم رسید .البته یک نکته هم که بعد بیشتر درباره اش حرف می زنم این است که ترانه های حبیب زاده بیشتر سوار و همگام با موسیقی و در خدمت محتوا اند تا در قید قافیه و ...

این کارها را از بین تقریبا ۵۰ ترانه انتخاب کرده ام . بگذریم که انتخاب کردن از بین این همه کار زیبا چقدر سخت بود .

۱ـ پاینده ایران

پاینده ایران زنده باد ایران

اهورا مزدا بشت حافظ ایران

این ترانه حس میهن دوستی ترانه سرا را نشان می دهد .

۲ـ پیمون دوستی خاشن

پیمون دوستی خاشن

مهر و محبت خاشن

مث شهد شکردن ...

در مدح دوستی و محبت و البته در ادامه تذکر می دهد که دو رنگی و ریا همه جا را فرا گرفته و ...

۳ـ نوروز فرخنده مبارک

هر که غیضن اهم بریت صلح بشن وا هم

که دنیا بی وفان اصلا نامونت آدم

درعین حال که تکیه ترانه بر تبریک عید نوروز بر ایرانیان است در خلال آن به مهر و محبت و آشتی در این ایام اشاره می کند .

۴ـ ایران سرباز ترسکو ایناوا

ای مم عزیز مهربون        بچخو تو اندول مترسُن

مگه بچن کچکی بکن     بچخو تو اندول مترسُن

ایران سرباز ترسکو ایناوا ...

از تربیت درست فرزند شروع می شود و در ادامه به همبستگی و یاد دادن چیزهای خوب به هم دیگر و یاری هم ادامه می یابد .

۵ـ یاالله راست اگیت ...

اگه که مرگ حقن بی دادی بی چن ؟

حتما امیریم همه مون غاری بی چن ؟

با این سوال که "اگر مرگ حق است و همه مان می میریم پس داد و بیداد هایتان برای چیست ؟" شروع می شود و سپس می گوید تا زنده ایم باید خوش باشیم . با هم یار باشیم . تنها چیزی که از ما باقی می ماند خوبی های ماست .

۶ـ زن

طبیعت جونن جونیش از زنن

زن خوب و باوفا یه رهبرن

خوبی دنیا بیشتر از زنن

مروارید زنن ...

در وصف زن و نیکی های او ...

۷ـ رمضون

رمضون ماه مبارک رسی اگیریم روزه

بی دل پر درد ما درمون رسی اگیریم روزه

درباره ماه رمضان و آداب این ماه ...

۸ـ خدا خلک ایکردن

به همه پیغمبرون خدا خلک ایکردن

تا خب بشن آدمون خدا خلک ایکردن

سیاه سفید زشت و جون خدا خلک ایکردن

آز آفرینش کائنات و ... و برابری انسانها سخن می گوید .

۹ـ مکش تولی

مکش تولی که بی خومو شیر ادیت مکش تولی

هر سالی یک دفه چوک جمول ادیت مکش تولی

تولی (بز تالی : یک نوع بز که در بیشر جزیره قشم ونیز دیگر نقاط هرمزگان می زید و پرورش می یابد. این بز در هر بار باردار شدن دوقلو می زاید و شیر بسیاری می دهد و ...)

می گوید : تولی را نکشید و از فواید او برای انسان نقل می شود .

اشنوتی با سوز جون جار ازدن

چش به کارد ایدوختن دس پا نزدن ...

میشنوی با سوز فریاد می زند . چشم به کارد دوخته و دست و پا می زند . بچه هایش اگر مادر نداشته باشند زود می میرند .

۱۰ـ آی بالک خبردار

آی بابا جون حواست جم بکن

دو روز که زندی واخو ظلم مکن

از صب تا شوم چکه جون اکنی

تا دو کنی پول پیدا اکنی

خود وا خودت بنین حساب بکن

پول عزیزت همیطو خرج مکن

حواست را جمع کن . دو روز که زنده ای با خودت ظلم نکن . پولی را که به زحمت به دست آورده ای بیهوده خرج نکن .

۱۱ـ ای دل تو مکن گله

ای دل تو مکن گله که نقصیر خودت بو

تو درنتی از غصه دل اتدی که چطو بو ؟

از روزگار گله مکن ! هر چه پیش آمده محصول کار خود توست . پس ناله نکن .

۱۲ـ فهمت ببه بالا

ما همه با هم مهربونیم      با کوری و نادونی اجنگیم

این ترانه ما را به کسب علم و دانش تشویق می کند و به پدر ها می گوید : خجالت نکشید و نادانسته هایتان را از فرزندانتان بپرسید .

۱۳ـ ما کارگریم کار اکنیم

یکی مون ورشکست بشه

کمک شکنیم راست بشه

از کار و کوشش و آباد کردن میهن و یازی به نیازمندان و ...

۱۴ـ آزادی

آزادی خیلی خاشن ازکیمیا بالاترن

بهتر از آب حیات شیرین ته از هر عسلن

قدر آزادی را بدانید او را مانند گلی پر یر نکنید . شیری را در یک قفس توصیف میکند و اینکه یک روباه می تواند در برون آن قفس شیر را به سخره بگیرد و از دست شیر دربند کاری بر نمی آید .

۱۵ـ کتاب

مه  ادونوم همچی زود امبخونی       کتاب خاش هوند سلامت

تا به فهم و ادب و خوبی برسی        کتاب خاش هوند سلانت

اگه باور ناکنی بری بپرسی              کتاب خاش هوند سلامت

بی خود آدم بدبخت نکشی             کتاب خاش هوند سلامت

از زبان کتاب سخن می گوید : مرا بخوانید تا به فهم و ادب و خوبی برسید. مرا از انبارها بیرون بیاورید که از همخوابگی با موریانه ها مریض شده ام .

۱۶ـ همه مو باید بدونیم

دوست بد مثل پُلنگن          همه مو باید بدونیم

قبولش بی خومو ننگن       همه مو باید بدونیم

زندگی درد و عذابن            همه مو باید بدونیم

غم بی خودی گناهن         همه مو باید بدونیم

این ترانه هم مثل اغلب ترانه های حبیب زاده به یک موضوع خاص بسنده نمی کند . از خطرات دوست بد گرفته تا فواید خوش خلقی و ...سخن می گوید .

۱۷ـ عروس وا تور بهاره

عروس وا تور بهاره با دوماد اکنت غمزه

شاه دوماد بسه زود یه شاخه گل ِشاده

یک عروسی را به زیبایی به تصویر می کشد و تبریک می گوید به عروس و داماد . این ترانه هنوز هم در مراسم های عروسی هرمزگان اجرا می شود و هیچ ترانه ای نتوانسته جای آن را بگیرد . در پایان با عروس و داماد هم سخنی دارد :

گوگ و شاه دوماد هردوتون بشین دلشاد

یه چی بشنوین اَمه مبری عشق ُ از یاد

۱۸ـ هوباد گنو هوو ِ درمون

هوباد گنو هوو درمونن        شکی ما مونین همه ادونن

   از هوباد یا همان چشمه آبگرم گنو  و شفا بخشی آن می گوید . بیمار با روش های مختلف مرسوم درمان نشده و در این ترانه تاکید می شود که:" آبگرم گنو شفا بخش است همه می دانند و ما شکی نداریم. "و البته داستان این ترانه به همین جا ختم نمی شود و درد بیمار درد دیگری است ...

 ۱۹ـ هوباد گنو هووی درمون نین

هوباد گنو هوی درمون نین     ایی هوباد دگه هوی بشته نین

خوزاک پرن پرن سرتاسر جو جو    از چوکون گک جای پا نابو

زلزله که بو او هووش گم بو        امید شفا از ایی هوو  مجو

این ترانه ی بسیار عجیب سالها پس از ترانه قبل خوانده شده و آن را به کلی نفی می کند . با اینکه ریتم این ترانه از ترانه قبل تندتر است ولی فضای آن بسیار حزن انگیر است .

نه شعمی نه چراغ نه چهچه ی بلبل       نه شعری نه سرود نه صدای دهل

۲۰ـ هر که اگینی یار اشه

هر که اگینی یار اِشه مه امنین مه راحتم

شمع شوون تار اِشه مه امنین مه راحتوم

هر کسی را که می بینی یاری دارد . من ندارم و راحتم.

فضای موسیقیایی کار هم بسیار شاد و راحت است . به طوری که بدون کلام هم حس شادی و راحتی را به خوبی منتقل می کند .

 

حبیب زاده چگونه سر از موسیقی در آورد ؟

    نوشته زیر قسمت هایی از حرف های استاد علی حبیب زاده است که توسط دوست خوبم مهدی از روی فیلم های رسیده از سوئد به تحریر در آمده است. (البته با کمی تلخیص و ویرایش و ...) از این جهت این قسمت از سخنان حبیب زاده انتخاب شده است که حاوی یک نکته تاریخی مهم برای موسیقی هرمزگان است ، و آن اینکه چگونه حبیب زاده ناگهان سر از موسیقی در آورد ؟ برای نسل ما چگونگی خواننده شدن حبیب زاده می رفت که تبدیل به یک افسانه شود ،که صدای خودش به گوشمان رسید . با هم بخوانیم .   

 

                                                                   ***

 

   بنده و خدا بیامرز آقای منصفی در مدرسه جاوید شروع کردیم به تئاتر کار کردن  البته با امکاناتی کمتر از هیچ ، خودِ "هیچ" هم اینجا کلمه ای است . با رفتن مرحوم منصفی به خدمت سربازی ، من دست تنها ماندم ولی  کار تئاتر را تا قبل ازشروع خوانندگی ادامه دادم .

 آخرین نمایشنامه ای که به کمک آقای سمیعیان اجرا کردیم مطبوعات اسراری بود که بنده نقش مدیر را داشتم و نزدیک به یک ساعت و نیم جواب ارباب رجوع و کارمند و کارگر و تلفن را می دادم .

 

بعد از آن بود که آقای علی اینانلو و احمد قشقایی ، از تهران آمدند و از من درخواست کردند که برایشان فیلم بازی کنم . این فیلم که قسمتهایی از آن در هرمز و لنگه ظبط شده بود آزار سرخ نام داشت . این فیلم بنا به گفتار بشیر اولا بندری ( عبدالله اولا بندری ) در فستیوال شیراز آن سال با استقبال شدید مواجه شد . هرچند که متاسفانه من فیلم خودم را ندیده ام .

 

فیلمهایی را برای محمد عقیلی و حسن هاشمی نیز بازی کردم . بعد از آن آقای سهراب حسنی پور از بنده خواست تا آهنگی را که با نام یارچغلو ساخته بودند برایشان بخوانم که با عدم موافقت من مواجه شدند .

 

در نمایش نامه ی مش رحیم شعری از مولوی ( بشنو از نی چون حکایت می کند ) را  خواندم که آقای اسماعیل قادر پناه با شنیدن ای قطعه که نزد او ضبط کردیم گفت : حبیب زاده حیف این صدا نیست . تو چرا خواننده نمی شودی ؟

 

گذشت تا اینکه یک روز به پیشنهاد یکی از دوستان آقای محمد مستوری نوازنده عود در جمع تعدادی از دوستان آهنگی می نواخت بنده فی البداهه شروع به خواندن یک قطعه کردم برای آهنگی که ایشان می نواخت این ابیات تبدیل شد به ترانه روزگاروم چه سختن . 

 

  به هر حال این قطعه ضبط شد ، تا اینکه روز بعد طبق عادت به پاتوقی که داشتیم (کافه غدیر _ واقع در اسکله قدیم بندر) رفتیم دیدم که حاضرین در کافه طور دیگری به من نگاه می کنند . پیش  خودم فکر کردم من که حدود چهار پنج ماهی می شود نمایش بازی نکرده ام ! تا اینکه متوجه شدم آهنگی را که دیروز ضبط کرده بودیم  همان شب از رادیو پخش شده بود . روزگارم چه سختن با صدای حبیب زاده . 

 

***

 

سوال : آهنگهایی را که شما تنظیم می کردید ، بر اساس چه ذهنیتی ریتمها و ضربها را در دهل و کسر تقسیم می کردید ؟

 

 _ بنده یکی از مریدان و هواداران پرو پا قرص مرحوم با حبیب(بابا زار معروف بندرعباس) و دوست محمد ( دوستک ) بودم . هنگامی که آنها به سمت زیارت پنجه علی می رفتند من هم همراه آنها و ساز و دهلشان می رقصیدم تا آنجا و اگر دو سه روزی را در آنجا می ماندند من هم می ماندم و هنگام برگشتن هم همچنان رقص می کردیم تا بندر . این ریتمها کم کم رفت توی ذهن من . با الهام از ریتمهای مراسم زار و فکر خودم ، این ریتم را از حالت آرامی در آورده و کمی سرعت بدان دادم و شادترش کردم مانند شعر های : هوباد گنو پر از صفان ، یمبو سئنه که این خود مورد استقبال مردم فرار گرفت .

 

جناب حبیب زاده ترانه ها را هم خودتان می سرودید ؟ بله . خدا رحمتش کند! آهنگساز ، شاعر ، خواننده مرحوم حبیب زاده / او درتمام مدتِ این گفتگو خودش را مرحوم حبیب زاده خطاب می کند ./

علی خان به قلم استاد منصور نعیمی

  نوشته زیر شرح حال علی خان است به قلم استاد بزرگوار منصور نعیمی . از ایشان سپاسگذارم که به ما افتخار دادند و در این کار با ما همراه بودند .

                   

                                                                          منصور نعیمی

 

  علی حبیب زاده معروف به "علی خان" در ۱۶ شهرویور ۱۳۲۳ در بندرعباس به دنبا آمد .پدرش عبدالله به حرفه ی نانوایی مشغول بود که در آن زمان از شغل های معتبر به حساب می آمد . مادرش نیز آموزگار بودند که به روزگار خود از اعتبار برخوردار بوده و این مهم می باید در علی خان و دیگر فرزندان تاثیری مثبت و فرهنگی بر جای می نهاد .

  حبیب زاده دوره ی ابتدایی را در مدارس جاوید و مشیردوانی بندرعباس سپری کرده و وارد دبیرستان می شود . در سالهای نوجوانی به اجرای نقش هایی در تئاتر دبیرستان جاوید می پرداخت . و با توجه به حضور ابراهیم منصفی و استعداد های خلاق وی ، علی خان از با منصفی بودن تجربه های بسیار خوبی اندوخت . هر چند که بعد ها با یکدیگر همدم شدند و شب ها و روزهای متوالی باهم گذراندند . در فیلم " برکه ی خشک" نیز با هم بازی داشتند . تجربه های ترانه سرایی و آشنایی با موسیقی را در محضر ابرهیم سپری کرده بود .رامی (ابراهیم منصفی) از یک سو ، موسیقی نوینی را آفرید که در سطح ایران جایگاه مناسبی از آن خود ساخت و از سوی دیگر علی خان ، موسیقی دیگری از "بندری" را پدپد آورد که به زمان خود از طرفداران زیادی برخوردار بود .

  مدتی را در مجالس تفسیر و قرائت قرآن مجید شرکت می جست . و با توجه به صدای خوب وی ، تلاوت قرآن را با صدای خوش در مجالس و مساجد می خواند . در کودکی نیز که به مکتب می رفت .(مختب ملا گنویی) او خلیفه می بود . و آنگاه به خوانندگی ترانه و ترانه سرایی روی آورد . گروه موسیقی کلودنگ را پایه نهاده و سرپرستی آنرا عهده داشت . ترانه" روزگارُم چه سختن" از اولین کارهای او بود که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت وی را در زمره ی خوانندگان پر طرفدار قرار داد . حبیب زاده در مدتی اندک قریب به چهار سال موفق شد بیش از سی ترانه به وجود آورد . فهمت ببه بالا ، سَهَلَه سُهیلو ، اگریم روزه  و ...از هواداران بیشتری برخوردار شدند . ویژگی کار حبیب زاده آن بود که عمدتا از آلات موسیقی بومی چون پی په ،دهل، کسر ، جفتی بهره می جست .

  حبیب زاده پس از نصرک و ارسلان و منصفی ، چهارمین کسی است که در موسیقی رایج تغییر و تحول ایجاد نمود . و سیاق خاص خود را دنبال کرده که متفاوت از دیگران بود . به لحاظ انسجام گروه نوازندگی و همخوانی نیز در میان گروه های موجود ، از ترکیب بهتری برخوردار بود . در زمینه رقص "سرکنگی" نیز از مهارت بالایی برخوردار بود که این امر بیشتر او را به معروفیت رساند و حضورش در برنامه ها و شو های تلویزیونی باعث شد تا علی خان را بیشتر بر سر زبان بیاندازد .

  حبیب زاده به لحاظ بازیگری از استعداد بالقوه ای برخوردار بود، قد و قواره فیزیک بدنی و انعطاف پذیری و انرژی کافی و صدای رسا که یک جا در او جمع بود ، می توانست در صورت تداوم ، او را در زمره ی بازیگران اکتور توانا به جامعه سینما و تئاتر ایران معرفی کند . که متاسفانه این مهم اتفاق نیفتاد .

  علیرغم این مسائل، وی در چند فیلم کوتاه بازی خود را به نمایش گذارد از جمله در فیلم هایی از حسن بنی هاشمی فیلم ساز توانا و نام آور بندرعباس "برکه ی خشک " و " گردش در یک روز خوش آفتابی" .

و بعد از انقلاب ، متاسفانه ناخواسته تن به مهاجرت سپرده و فعالیت های وی در ایران متوقف ماند .

                                                                                 ***

  این نوشته در پی درخواست دوست عزیزی صورت گرفت . تا در سالگرد تولد حبیب زاده ۱۶شهریور به اطلاع دیگران رسد . شاید خود تلنگری شود تا علی خان حبیب زاده را به کوشش در زمینه موسیقی و بازیگری سوق دهد . هر چند که موارد تحریر شده از ذهن دور و دراز من از علی خان است و جای آن دارد که تحقیق و تتبع بیشتری در این راستا صورت پذیرد .

                                                                                                  منصور نعیمی

..............................................................

 

عکس از عبدالحسین رضوانی