کنسرت مشترک حسن اقبالی و محسن آزادبخش که قرار بود امشب و فردا شب برگزار شود. نتوانست برای اجرای امشب آخرین امضاها را دریافت کند و لغو شد. برگزار کنندگان با مقادیر زیادی خواهش و التماس و قسم حضرت عباس توانستند تنها مجوز را برای اجرای فردا شب دریافت کنند... بعد هی بپرسید کنسرت متفاوت یعنی چه؟
محسن یگانه بار دیگر برای اجرای زنده به بندرعباس میآید. کسی که با این همه سر و صدای تبلیغاتی کارش نمیتواند در حد همین بچههای گمنام بندرعباس باشد. اما آیا با او هم مثل این بچهها برخورد میکنند؟
در حد این بچه ها که چه عرض کنم... قابل قیاس نیست
سلام همگی کنسرت احتمالی ای زنجموره خون تحریم اکنیم !!!!!!
الله کنسترت فردا ، اینطور که منشنیدم سانس دومش هم معلوم نیست برگزار بشه...... همچنین کنسرت بعدی یگانه که قرار بود 12م و13م توو بندر باشه لغو شد و اینطور که من شنیدم به حمید عسگری هم هنوز مجوز اجرای کنسرت رو توو بندر ندادن.. در کل اینچیزیه که واسه همه هست...... نه تنها یگانه یا آزادبخش .....!!!؟؟؟
نوشته زیر متعلق به بابک ریاحی پور است که در 9 بهمن سال 1387 نوشته و گویا با لغو کنسرت موسیقی کمی در ارتباط است!
عقده حقارت یا خودشیفتگی؟
چند وقت پیش در تلویزیون شاهد قضیه ای بودیم که از یک طرف باعث افتخار بود و از طرف دیگر باعث شرمندگی . افتخار به خاطر اینکه هنوز می توان از طریق رسانه ای مثل صدا و سیما با آن همه محدودیت هایی که همه با آن آشنا هستیم ، انتقاد کرد و شرمندگی به خاطر این موضوع که انگار جامعه ما به صورت ملوک الطوایفی اداره می شود و همه گمان می کنند که نایب خداوند بر روی زمین هستند . به همین خاطر است که هیچ کس جنبه انتقاد ندارد و با کوچک ترین سخنی بر می تابد .
اگر بخواهیم ایران را از دیدگاه روان شناسی مورد بررسی قرار دهیم ،با عده ای مواجهیم که یا دچار عقده حقارت هستند و یا خودشیفتگی . این اتفاق در حوزه موسیقی نیز به شدت وجود دارد . سالن های موسیقی دست افرادی است که گمان می کنند "رییس الروسا "هستند و بنابراین به هیچ قانونی حتی مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز تن نمی دهند ،مثل اینکه سیستم ارباب – رعیتی در ژن بسیاری از ما فرو رفته است و این جای تاسف دارد .
در این شرایط کافی است یک نفر انتقادی – هر اندازه صحیح – انجام دهد و بعد در کوتاه ترین زمان ممکن با مشکلاتی از جمله عدم دریافت مجوز و حتی ممنوع الکار شدن مواجه می شود . در این میان البته زور"عادل فردوسی پور" بیشتر بود و توانست مشکل را به نحوی حل کند ، اما گردن ما اهالی موسیقی از مو باریک تر است و این واقعیت تلخی است که تمام ما موزیسین ها با آن سر و کار داریم ،چرا که هیچ مبنای قانونی برای دادن یا ندادن مجوز وجود ندارد و تنها عده ای دور خودشان می نشینند و درباره چیزهایی نظر می دهند که کمترین اطلاعی از آن ندارند . به همین خاطر است که یک کنسرت ساده راک می تواند به عنوان مراسمی ویژه برای شیطان پرستان تلقی شود و اینها مشکلات بزرگی است .